امشب اولین شبی بود که مامان قلبا اجازه داد من خونه پاطمه (۱)بــمونم ! چون نذری داشتـــن، هرچند کار زیادی نکــردم ولی خب اینکه پیش پاطمه ام خودش خوبه و یکـــم دلگــرم همین بودناییـــم :)

دلـــم میخواد همین روزا مفصل از زندگیم بنویسم ولی سرماخوردگی و سینوزیت مسخره امــــونم بریده

از حالا بگــم قضاوت بیجا موقــوف !

خسـته ام بسیار میفهمی؟

زندگی پیچیـده هر کدوم از ما

ما دختران این سرزمین

همین ,ولی ,پاطمه ,سرماخوردگی ,دلـــم ,بودناییـــم ,از زندگیم ,مفصل از ,زندگیم بنویسم ,بنویسم ولی ,سرماخوردگی و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گرافیک مستر رو به پیشرفت کامی دانلود َشستشوی نوزاد در روشویی شورای دانش آموزی دستگاه یخساز پشتِ اَبرهای ِ سیاه علوم تربیتی و روانشناسی دانلود رایگان نمونه سوالات بنای سفت کار کلکسیون فرش کوروش